نقطه ی آغاز پرواز
گرما و تشنگی، گرسنگی و بی حالی، بی خوابی و… بله کمی سخت است دل کندن از عادتهای زمینی.ورق اما زود بر می گردد.
اینجا نقطه آغاز پرواز است.
لذتی هر چند اندک در عبادتت پیدا می شود.
ساز قلبت کوک و اشتهای دلت باز می شود.
آرامشی بی نظیر وجودت را فرا می گیرد.
آرامشی که از هر کسی سراغش را می گرفتی و کسی نشانی از آن نداشت.
در شب قدر دلت قدری جان گرفته است.
بالهایت پُر می شود از احساس پرواز.
شادمانه ترین سرودها را با اشک شوق زمزمه می کنی.روزه را به جان می خرید انسان اگر می دانست خداوند چه تحفه ای برای لبهای خشکیده روزه دارن فراهم آورده است. لحظه ای پا بر زمین نمی گذاشت اگر می دانست در شبهای این ماه در آسمان چه خبر است.
اين دهان بستي دهاني باز شد
تا خورندهی لقمه هاي راز شد
لب فرو بند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی كن شتاب
گر تو اين انبان ز نان خالي كنی
پر ز گوهرهای اجلالي كنی
طفل جان از شير شيطان باز كن
بعد از آنش با ملك انباز كن
چند خوردی چرب و شيرين از طعام
امتحان كن چند روزی در صيام
چند شبها خواب را گشتی اسير
يك شبی بيدار شو دولت بگير
سید مهدی خدایی