تعیین سرنوشت خود و ملتمان با انتخاب درست
نظر قرآن در مورد انتخابات، چیست؟
مروری به آیاتی که درباره انتخاب افراد از سوی خداوند یا پیشوایان معصوم آمده، ما را به این مطلب رهنمون میسازد که در انتخاب افراد در هر جایی مسلمان باید صلاحیت افراد و تعهد آنان را ملاک قرار دهد.
در داستان انتخاب طالوت در قرآن آمده است، برخی انگیزههای غیر الهی، مانند نَسَب عالی و ثروت فراوان را ملاک انتخاب فرمانده و رهبر میدانستند؛ “قَالُوَّا أَنَّیَ یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَال؛(بقره،247) گفتند:چگونه او بر ما حکومت کند با این که ما از او شایستهتریم و او ثروت زیادی ندارد"، ولی پیامبرشان در مورد انتخاب طالوت به آنان گفت:“إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَـَهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَ َسِعٌ عَلِیمٌ؛(بقره،247) خدا او را بر شما برگزید و او را در علم و ]قدرت[ جسم وسعت بخشیده است."(ر.ک:تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 2، ص 247، دارالکتب الاسلامیة.)
از این آیه و روایاتی که تعصبهای قبیلهای و گروهی و هوای نفس را در انتخاب افراد به شدت مذمت میکند، فهمیده میشود، امت اسلامی، در انتخابات دو وظیفه بسیار حساس بر عهده دارد که اگر آنها را رعایت نکند، وظیفه دینی خود را انجام نداده و در پیشگاه خدای متعال مقصر است.
وظیفه اول:فردی را که میخواهد انتخاب کند، تنها برای رضای خدا و مصلحت امت اسلامی انتخاب نماید و در انتخاب او هیچ انگیزهای، غیر از انتخاب اصلح که تنها راه حاکمیت صالحان است نداشته باشد.
وظیفة دوم:منتخب خود را به طور کامل شناخته و او را در دیانت و صداقت، امتحان کرده باشد و میزان کارایی او را برای کاری که انتخاب میکند بداند. چنان که در قرآن کریم آمده است:“إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الاْ ؟َمَـَنَـَتِ إِلَیََّ أَهْلِهَا؛(نسأ،58) خدا به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانشان بازگردانید". امروز، ادارة جامعه اسلامی، امانتی است که از سوی مردم به مسئولین سپرده میشود، لذا وظیفه مردم است این امانت را به کسانی که اهلیت و صلاحیت دارند بسپارند.(ر.ک:انتخابات از نظر اسلام و قانون اساسی، یحیی سلطانی، ص 77، نشر ماهنامه پاسدار اسلام.)
حضرت امیرالمؤمنیننیز در ضمن آیین نامة حکومتی که برای مالک اشتر مینویسد به او میفرماید:بخیل را در مشورت کردن دخالت نده که تو را از نیکوکاری باز میدارد و از تنگدستی میترساند. ترسو را در مشورت دخالت نده که در انجام کارها روحیة تو را سست میکند. حریص را نیز در مشورت دخالت نده که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت میدهد…بدترین وزیران تو کسی است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده و در گناهان آنان شرکت داشته، پس مبادا چنین افرادی محرم راز تو باشند…تو باید جانشینانی بهتر از آنان داشته باشی که قدرت فکری امثال آنان را داشته، اما گناهان و کردار زشت آنها را نداشته باشند. کسانی که ستمکاری را بر ستمی یاری نکرده و گناهکاری را در گناهی کمک نرسانده باشند.(نهج البلاغه، نامة 53.)
منبع :وبلاگ http://gharibi114.blogfa.com
امام خامنه ای (حفظه الله):دست انتقام الهی گریبان سیاستمداران سعودی را خواهد گرفت
بیانات رهبری 94/10/8
بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى
بهمناسبت سالروز ولادت پیامبر اکرم و امام جعفر صادق صلواتاللهعلیهما؛ در حسینیهی امام خمینی رحمهالله
بسماللهالرّحمنالرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.
تبریک عرض میکنم به شما حضّار گرامی و عزیز، مسئولین کشور، میهمانان مجمع وحدت اسلامی و سفرای محترم کشورهای اسلامی که در جلسه حضور دارید، ولادت باسعادت پیامبر مکرّم اسلام و فرزند بزرگوارش امام صادق (علیهالسّلام) را؛ همچنین تبریک عرض میکنم به همهی ملّت ایران و همهی امّت اسلامی، و به همهی آزادگان عالم و آن کسانی که برای فضیلت و اخلاق و تلاش و جهاد در راه فضیلت و اخلاق ارزش قائلند.
ولادت پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همچنین بعثت آن بزرگوار، روحی بود که در کالبد دنیای مردهی آن روز دمیده شد. آن دنیا بظاهر زنده بود؛ حکومتها، سلطنتها، تلاشها، فعّالیّتها برقرار بود، امّا در آن دنیا مرگ انسانیّت بود، مرگ فضیلت بود. آنچه بود جفا بود، ظلم بود، تبعیض بود، قساوت بود؛ فضیلتها مرده بود و رسول اکرم، خودش و دعوتش در آن دنیا روحی دمیدند. اینکه عرض میکنیم دعوتش و خودش، چون خود پیغمبر هم تجسّم اسلام بود. از همسر مکرّم پیغمبر اسلام نقل شده است که گفت «کانَ خُلقُهُ القُرآن»؛(۲) قرآن مجسّم بود. پیغمبر و دینش در آن دنیای مرده روحی دمیدند. اِستَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم؛(۳) حیات بود آنچه او آورد برای آن مردم و دنیای ظلمانی و مرگزده و آفتزده.
من و شما امروز این مراسم را گرامی میداریم. خب، گرامی داشتن با زبان و با نشستن دُور هم کار پسندیدهای است امّا این، آن چیزی نیست که از من و شما مدّعیان پیروی از اسلام و پیغمبر متوقَّع است؛ این کافی نیست. ما هم باید در صدد آن باشیم که در دنیای مردهی امروز و در دنیای آفتزدهی امروز روحی بدمیم. امروز هم دنیا دچار ظلم است، دچار قساوت است، دچار تبعیض است. امروز هم مرگ فضیلت، عزای بزرگ آدمیان است. فضیلتها بهوسیلهی ابزارهای قدرتهای مادّی سرکوب میشوند؛ عدالت سرکوب میشود؛ انسانیّت و اخلاق سرکوب میشود؛ خون انسانها به دست قدرتمندانِ بیمحابا بر زمین جاری میشود؛ ملّتهایی بهخاطر غارتزده بودن بهوسیلهی قدرتها، از گرسنگی جان میدهند. این وضع امروز دنیا است. این هم مثل همان جاهلیّت دوران قبل از ظهور اسلام است؛ این هم جاهلیّت است.
امروز، وظیفهی امّت اسلامی تنها این نیست که به یادبود ولادت پیغمبر یا بعثت پیغمبر جشن برپا کند؛ این کار کوچک و کمی است نسبت به آنچه وظیفهی او است. دنیای اسلام امروز وظیفه دارد مثل خود اسلام و مثل خود پیغمبر، روحی در این دنیا بدمد، فضای جدیدی ایجاد کند، راه تازهای را باز کند. ما به این پدیدهای که در انتظار آن هستیم میگوییم «تمدّن نوین اسلامی». ما باید دنبال تمدّن نوین اسلامی باشیم برای بشریّت؛ این تفاوت اساسی دارد با آنچه قدرتها دربارهی بشریّت فکر میکنند و عمل میکنند؛ این بهمعنای تصرّف سرزمینها نیست؛ این بهمعنای تجاوز به حقوق ملّتها نیست؛ این بهمعنای تحمیل اخلاق و فرهنگ خود بر دیگر ملّتها نیست؛ این بهمعنای عرضه کردن هدیّهی الهی به ملّتها است، تا ملّتها با اختیار خود، با انتخاب خود، با تشخیص خود راه درست را انتخاب کنند. راهی که امروز قدرتهای جهان ملّتها را به آن راه کشاندهاند، راه غلط و راه گمراهی است. این وظیفهی امروز ما است.
یک روزی مردم اروپا با استفاده از دانش مسلمین و فلسفهی مسلمین توانستند از این دانش و فلسفه استفاده کنند و یک تمدّنی را برای خودشان شالودهریزی کنند. این تمدّن البتّه تمدّن مادّی بود. از قرن شانزدهم و هفدهم میلادی اروپاییها شروع کردند به شالودهریزی یک تمدّن جدید، و چون مادّی بود از ابزارهای گوناگون بیمحابا استفاده کردند؛ [از طرفی] به سمت استعمار رفتند، به سمت مغلوب کردن ملّتها رفتند، به سمت غارت کردن ثروت ملّتها رفتند؛ از یک طرف هم خودشان را در درون تقویت کردند با علم و با فنّاوری و با تجربه، و این تمدّن را بر عالم بشریّت حاکم کردند. این کاری بوده است که اروپاییها در طول چهار پنج قرن انجام دادند. این تمدّنی که آنها به دنیا عرضه کردند، جلوههای زیبایی از فنّاوری و سرعت و سهولت و ابزارهای زندگی را در اختیار مردم گذاشت امّا خوشبختی انسانها را تأمین نکرد، عدالت را برقرار نکرد؛ بعکس، بر فرق عدالت کوبید، ملّتهایی را اسیر کرد، ملّتهایی را فقیر کرد، ملّتهایی را تحقیر کرد؛ در درون خود هم دچار تضادها شد، از لحاظ اخلاقی فاسد شدند، از لحاظ معنوی پوک و پوچ شدند. امروز خود غربیها به این معنا گواهی میدهند. یک سیاستمدار برجستهی غربی به من گفت دنیای ما دنیای پوچ و پوکی است و این را حس میکنیم. راست میگوید؛ این تمدّن ظاهر پُرزرقوبرقی داشت امّا باطن خطرناکی برای بشریّت داشت. امروز تضادهای تمدّن غربی خود را دارد نشان میدهد؛ در آمریکا یکجور، در اروپا یکجور، در مناطق تحت سلطهی اینها در سراسر دنیا هم یکجور.
امروز نوبت ما است، امروز نوبت اسلام است. وَ تِلکَ الاَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاس؛(۴) امروز نوبت مسلمین است که با همّت خود، تمدّن نوین اسلامی را شالودهریزی کنند. همچنانکه اروپاییها آنروز از دانش مسلمین استفاده کردند، از تجربهی مسلمین استفاده کردند، از فلسفهی مسلمین استفاده کردند، ما [هم] امروز از دانش جهان استفاده میکنیم، از ابزارهای موجود جهانی استفاده میکنیم برای برپا کردن تمدّن اسلامی، منتها با روح اسلامی و با روح معنویّت. این وظیفهی امروز ما است.